گمگشتگی

گمگشتگی
پیام های کوتاه

جنگی که بود... جنگی که هست...

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ

* قسمت های پر رنگ شامل گزیده ای از فرمایشات امام خامنه ای در سالهای مختلف است و بجز تلخیص هیچ گونه دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته.

 

 

«قد کان لکم آیة فی فئتین التقتا. فئة تقاتل فیسبیل‌الله و اخری کافره یرونهم مثلیهم رأی العین والله یعد بنصره من یشاء» 


همه‌ی کفار، چه آنها که در اطراف مدینه بودند و زیر سایه‌ی پیغمبر زندگی میکردند و چه آنها که در مکه کینه‌ی پیغمبر را در دل میپروریدند با یکدیگر همدست شدند، گفتند بیائید کار اسلام و نظام اسلامی را یکسره کنیم، به طرف مدینه هجوم آوردند. پیغمبر در آن هوای گرم و با دهان روزه به مسلمانان فرمود تا اطراف مدینه را خندق بکنند. وقتی خود پیغمبر با یارانش کلنگ در دست، به حفر خندق مشغول بودند، تیزی کلنگ پیغمبر بر سنگی فرود آمد و برقی از آن جست. پیغمبر به اصحابش که تلاش‌کنان و عرق‌ریزان مشغول تلاش بودند گفت: من در این برق کاخهای کسری را دیدم که به دست شما گشوده خواهد شد. وقتی کلنگ دیگر بر آن سنگ سخت فرود آمد، برقی جستن کرد. پیغمبر به یارانش فرمود من در روشنی این برق کاخهای قیصر را دیدم که در قبضه‌ی شما قرار خواهد گرفت. پیغمبر به یارانش فرمود شما پس از آن‌که در این جنگ پیروز شدید، نوبت تهاجم شما به ابرقدرتها فرا میرسد. اگر تا امروز آنها به شما حمله آوردند، از امروز به بعد نوبت حمله‌ی شماست. بگذار ابرقدرتها از خودشان دفاع کنند ببینیم چگونه دفاع خواهند کرد! در میدان جنگ خندق که به نام جنگ احزاب نیز معروف است - یعنی جنگی که همه‌ی گروههای کافر در آن دست به دست هم دادند تا اسلام را به زانو درآورند - وقتی سرباز شجاع اسلام علی بن ‌ابی طالب علیه‌السلام به میدان عمربن‌عبدود وارد شد، پیغمبر فرمود: «قد برز الایمان کله الی الکفر کله» کفار همه‌ی نیروی خود را در عمربن‌عبدود متمرکز کردند، او را به میدان اسلام فرستادند و او با غرورش میاندیشید که شکست حکومت اسلامی بدست اوست. اما نیروی رزمنده‌ی مؤمنِ اسلام یعنی امیرالمؤمنین او را در خاک و خون غلتاند و همان جا بود که دروازه‌ای که نظام اسلامی را به سوی منطقه‌ی نفوذ ابرقدرتها میگشود، باز شد. همه‌ی نیروهای دست به دست هم داده منهدم شدند. وقتی عمربن‌عبدود به خاک و خون غلتید، در حقیقت کفار همه به خاک و خون غلتیده بودند. فتوحات اسلام آغاز شد. عمربن‌عبدود امروز در میدان ایران است. ای سربازان مؤمن فداکار! این مغرورِ جاهلِ متعصب امروز با پای خود به میدان مبارزه‌ای که گور او در آن کنده شده است قدم نهاده است «قد برز الایمان کله الی الکفر کله» امروز ایمان مجسم - جمهوری اسلامی - در قالب رزمندگان شجاع مسلمان، در مقابل کفر و همه‌ی کفر قرار گرفته است «قد کان لکم آیة فی فئتین التقتا» قرار است آیت خدا ظاهر شود، قرار است دروازه‌ای که ما را به سوی کاخهای قیصر و کسرای امروز یعنی کاخهای ابرقدرتهای شرق و غرب روانه خواهد کرد باز شود. ای جنودالله قرار است به سراغ فتح منطقه‌ی ابرقدرتها بروید. «فئة تقاتل فیسبیل‌الله» یک گروه در راه خدا میجنگد، برای قرآن میجنگد، برای جمهوری اسلامی میجنگد «و اخری کافرة» یک گروه کافر است، برای کفر میجنگد؛ «و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت»(۲) در راه امریکا میجنگد، در راه اسرائیل میجنگد، در راه هواها و هوسها و غرورهای خود میجنگد. «و الله یؤید بنصره من یشاء» خداست که پیروز میکند و تأئید میکند آن را که بخواهد و خدا مؤمنان را یاری میکند. «و کان حق علینا نصر المؤمنین» این حق و قطعی است که خدا مؤمنان را پیروز خواهد گردانید.۱۳۵۹/۰۷/۰۴

31 شهریور 59 جنگ رسما شروع شده بود، هرچند از مدتها قبل حملات زمینی و هوایی ارتش بعث عراق مردم مظلوم مرز نشین مارا آزار میداد. از این طرف زاویه دید ملت ایران نسبت به حوادث تغییر کرده بود. ایران دیگر نه ظلم پذیر بود نه طفیلیِ به اصطلاح قدت های غرب و شرق؛ حالا ایران مستقل شده بود؛ شده بود جمهوری اسلامی ایران.

بعثی ها که حمله کردند شوق جهاد فی سبیل الله در دلها جوانه زد: «ما به سوی میدان جنگ پرواز میکنیم... ما میدان جنگ را سالهاست آزموده‌ایم. آن هم با کسی از صدام قویتر و شقی تر و بر او پیروز شده‌ایم. در میدان رفتن ما شکست نیست.... خدا راه شکست را به روی ما بسته است. «قل هل تربصون بنا ایها الکفار، ایها الصدام، قل هل تربصون بنا الا احدی الحُسنِیین» شما مگر دو راه در مقابل ما بیشتر میبینید؟ این هر دو راه برای ما افتخارآمیز است. یکی راه شهادت که افتخارش همیشگی و ثابت و لایزال است و دیگری راه پیروزی، پیروزی ظاهری. و هر دو برای ما پیروزی است.» ۵۹/۷/۴

 

جبهه استکبار که نفوذ و قدرت خود را در مخاطره می دید هیزم کش آتش جنگ شده بود. سگ هار دیوانه ی دست نشانده در منطقه هم که بویی از انسانیت نبرده بود روی هیتلر و چنگیز را سفید کرده بود. ولی جمهوری اسلامی اعتنایی به عده و عده نداشت و به دنبال تنبیه متجاوز و اجرای عدالت دفاع جانانه خود را ادامه می داد.

خاورمیانه با اهمیّت استراتژیکی و منابع عظیم انرژی همواره مورد نظر قدرتهای بزرگ بوده و نتیجتاً به طور مستمر در معرض توطئه و تجاوز آنان قرار داشته است. و تحمیل رژیم صهیونیستی در این منطقه به منظور دائمی کردن تشنّج و زمینه‌سازی برای مداخله‌ی مستمر قدرتها بوده و لذا بروز انقلاب اسلامی و ظهور جمهوری اسلامی ایران که لزوم نابودی رژیم صهیونیستی و قطع مداخله و نفوذ غرب و شرق از خاورمیانه را در صدر شعارهای خود قرار داده، از آغاز تهدید جدی علیه منافع قدرتها تلقّی گردید. جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی ایران، پاسخ عملی قدرتهای سلطه‌جو علیه این تهدید بوده است. روند جنگ در طول شش سال گذشته، جریان کمکهای تسلیحاتی به عراق از سوی هر دو قطب، سیل کمکهای مالی مستقیم به عراق از سوی کارگزاران امپریالیسم در منطقه، سکوت مجامع بین‌المللی در قبال تجاوزات آشکار عراق به مقررات حقوق بین‌الملل، عدم تمایل شورای امنیّت به رسیدگی به مسأله‌ی شروع تجاوز از سوی عراق و صدها دلیل و قرینه‌ی دیگر، همه بیانگر این واقعیّت مسلّم است: ظهور یک کشور واقعاً غیرمتعهّد در منطقه‌ای که بشدت مورد طمع و علاقه‌ی اقطاب موجود است قابل تحمل نبوده و میبایست بطور همه‌جانبه مورد تهاجم قرار گیرد. عراق به عنوان اهرم اجرای سیاست امپریالیسم در منطقه انتخاب و مأمور میگردد.

اسناد جنگ چنین حکایت میکند: عراق با سوء استفاده از شرایط ایرانِ بعد از انقلاب و به تصور اینکه ارتش از هم پاشیده است حمله‌ی وسیعی را به منظور اشغال سرزمین و سقوط نظام انقلابی، آغاز میکند. قسمت بزرگی از خاک ایران اشغال میشود. شهرها و دهات و مناطق اشغالی با خاک یکسان میشود، مردم غیرنظامی به اسارت گرفته میشوند یا دسته جمعی اعدام میگردند. مقررات بین‌المللی یکی پس از دیگری نقض میشود و قرارداد الجزایر که میان رژیم کنونی عراق با رژیم شاه برای حلّ و فصل مسائل مرزی بسته شده بود، از سوی رئیس حکومت عراق پاره میگردد. کاربرد مکرر و وسیع سلاحهای ضد انسانی شیمیایی بدون اعتنا به افکار عمومی جهانی در دو سه سال اخیر ادامه مییابد. شهرها و اماکن مسکونی مورد حملات مکرر هوایی و موشکی قرار میگیرند. حتّی نسلهای گذشته از این جنایات ضد بشری مصون نمانده، یادگارهای آنان و بناهای تاریخی و میراثهای فرهنگىِ بشری نیز مورد تهاجم قرار میگیرند. و بدین ترتیب در طول شش سال جنگ تحمیلی، رکورد بسیاری از جنایات تاریخی شکسته میشود.

نه داستان اسف‌انگیز جنگ در این چند جمله قابل خلاصه شدن است و نه عمق جنایات و تجاوزات رژیم عراق قابل اندازه‌گیری. تجاوز و جنایت، کمیّت نیستند، هیچ اصل و معیار بین‌المللی یا بررسی کارشناسی و هیچ زبان و قلم آشنا به احساسات بشری قادر نیست حتّی در یک مورد، میزان اندوه مادرانی را که در آخرین لحظه‌های حیات، در حالی که دختر بچه‌های مورد تجاوز قرار گرفته‌شان را برای آخرین وداع قبل از زنده به گور شدن دسته‌جمعی در آغوش میکشیدند بیان کند. انبوه استخوانهای کشف شده از گورهای دسته‌جمعی در هویزه و بستان و ناله‌ی هزاران کودکی که بعد از حملات هوایی و موشکی در بالین اجساد پدران و مادران خود در ویرانه‌های دزفول و بهبهان و مریوان و دهها شهر دیگر خون گریسته‌اند... همه از عمق فاجعه حکایت میکند.  ۱۳۶۵/۰۶/۱۴

ایران در مظلومیت کامل جنگید، در هجوم همه ی دنیا و در سکوت مجامع بین المللی، اما هرگز لباس مذلت و پستی را به تن نپوشید.جنگ که طولانی شد انگار بعضی ها خسته شدند و همان بعضی ها قبول قطعنامه را که جام زهر بود در کام امام به آن پیر فرزانه تحمیل کردند همانطور که عراق جنگ را به ایران تحمیل کرد.اما در این میان چیز هایی روشن شد.

اگر روزی تهاجم نظامی و تعرّضی بشود، ملت ایران جواب سختی خواهد داد و در مقابل دشمن در نمی‌ماند09/08/1375

جنگ تمام شد ولی دشمنی نه. حالا شکل دشمنی ها عوض شده بود.

کشور امروز خوشبختانه درگیر جنگ نظامى نیست امّا درگیر جنگ سیاسى است، درگیر جنگ اقتصادى است، درگیر جنگ امنیّتى است و بالاتر از همه درگیر جنگ فرهنگى است؛ یعنی یک جنگ است. یعنى این را اگر کسى نداند، آن‌وقت خواب خواهد ماند؛ اگر کسى نداند خواب خواهد ماند. همین‌قدر که ندانید دشمن در صدد حمله است و این حمله از کجا است و چگونه است، باید مطمئن باشید شکست میخورید؛ باید بدانید که دشمن چه‌کار میکند. امروز صحنه‌ى کشور این است. اینکه ما میگوییم «جنگ فرهنگى»، «جنگ اقتصادى»، این هیچ منافات ندارد با اینکه احساس آرامش هم در کشور بشود. ما طرف‌دار احساس امنیّتیم، ما میخواهیم احساس امنیّت بشود؛ یعنى بگیر و ببند و بزن و بکوبى وجود نداشته باشد؛ همه احساس امنیّت بکنند؛ ما این را دوست میداریم؛ این منافات ندارد با آن حرفى که گفتیم که دشمن دارد به شکل ویژه‌ى ممکن با ما مبارزه میکند. آن شکل ویژه را باید شناخت و راه مقابله‌ى با آن را پیدا کرد؛ انواع و اقسام شیوه‌ها هست؛ منتها حالا بعضى‌ها نمیخواهند این را بفهمند، نمیخواهند باور کنند، چون اگر چنانچه باور کنند تکلیف به گردنشان میگذارد؛ بعضى‌ها هم کشش آن را ندارند. امّا واقعیّت قضیّه این است؛ یعنى امروز در زمینه‌هاى مختلف - همان‌طور که عرض کردیم، هم در زمینه‌ى اقتصادى، هم در زمینه‌ى فرهنگى، هم در زمینه‌ى سیاسى - یک جنگى در کشور وجود دارد. وَ اِنَّ اَخَا الحَربِ الاَرِق؛کسى که اهل مبارزه است بیدار است؛ بعد فرمود: وَ مَن نامَ لَم یُنَم عَنه؛اگر شما در جبهه خوابت برد، معنایش این نیست که طرف مقابل هم خوابش برده و او هم غافل است؛ اگر تو از او غافل شدى، نشانه‌ى این نیست که او هم از شما غافل است؛ نخیر، شما ممکن است خوابت ببرد، [امّا] او بیدار باشد؛ این را باید توجّه داشت؛ لذاست که عرصه عرصه‌ى مهمّى است. ۱۳۹۴/۰۲/۱۴   

ما باید بیدار و هشیار باشیم؛ باید همواره خود را در جبههی کارزار حس کنیم. هرجا هستید - در مدرسه، در دانشگاه، در بازار، در حوزهی علمیه، در مسؤولیتهای دولتی، در شهر، در روستا - باید احساس یک سرباز و یک بسیجی را داشته باشید. 1370/11/30          دشمنها میخواهند ما یادمان برود؛ میخواهند قضیهی دفاع مقدس از یادمان برود، فداکاریها از یادمان برود، شخصیتهایی را که در این فداکاریها نقش آفریدند یا نشناسیم یا از یاد ببریم، اینجور میخواهند. بعضی میخواهند آن دوران را تخطئه کنند، آن آدمها را تخطئه کنند، آن جهتگیری را و آن مسیر را که امام بزرگوار و حکیم و بندهی بصیر الهی آن مسیر را معین کرده بود تخطئه کنند؛ برای اینکه میدانند که هر ذرهای و هر نقطهای از این حوادث، برای ملت ایران فراموش نشدنی است و تأثیرات بزرگِ سازندهای دارد.  1393/01/06

 از اوّلی که این دفاع مقدّس شروع شد و آن حماسه‌ی عظیم با نفَس گرم امام بزرگوار خلق شد و این جوانها سرازپانشناخته رفتند، همه‌ی دستهای شیطانی در صدد بودند که نگذارند زیباییها و شکوه این حادثه منعکس بشود، همه؛ سعیشان این بود که نگذارند آن عظمتی که در این کار بود، منعکس بشود. بعلاوه بر اینکه خیلی از عظمتها را انسانها تا نزدیک نباشند، تا لمس نکنند، یا لااقل با یک شیوه‌ی هنری از آن مطّلع نشوند، نمیتوانند هم آن قضایا را بفهمند. بعدها هم همین‌جور؛ در طول این سالهای بعد از جنگ - این بیست و پنج سالی که از خاتمه‌ی جنگ تا امروز گذشته - خیلیها تلاش کردند که نگذارند این حماسه‌ها زنده بشود. شماها عکس این عمل کنید؛ 

 

 

«شماها عکس این عمل کنید»؛ وظیفه روی دوش ماست. امام ما دستور داده تا مقابله کنیم. آقا فرمودند بروید و عمل کنید، اینجا میدان جنگ است، فرمانده فرمان جهاد داده.... یاعلی....

فرمانده ... وظیفه چیست؟

 

گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم.1376/02/17        آنچه که مهم است، حفظ راه شهداست؛ یعنی پاسداری از خون شهدا. این، وظیفه اوّلِ ماست. در قبال شهدا، همه هم موظّفیم. نه این که بعضی وظیفه دارند و بعضی ندارند. البته کسانی که مسؤولیتی دارند و شانههای آنها زیر بار مسؤولیتهای بزرگ یا کوچک قرار گرفته است، وظیفه بیشتری دارند.1376/02/17

 آنچه مهم است این است که ملت ایران این مقطع تاریخىِ حساس - مقطع دفاع مقدس - را هرگز فراموش نکند و سالهای پرمحنت، ولی پرافتخار دوران جنگ تحمیلی را هرگز از یاد نبرید.  ۱۳۸۹/۰۱/۱۱

 

برای حوزهی هنر کشور، یکی از مهمترین جلوهگاهها، دورهی جنگ تحمیلىِ بر ما و دورهی دفاع مقدس بوده و هنوز هم هست؛ باید از این استفاده کرد. 1384/06/31

 بنابراین در این زمینه هرچه بتوان کار کرد، هرچه بتوان سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری مالی و مدیریتی و وقتی و اینها کرد، جا دارد؛ و سفارش ما این است. دوستان هنرمند هم با شوق و امید، این کار را دنبال کنند. البته این کار افراد پابه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رکاب و آماده و مسئولیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناس لازم دارد؛ یعنی کسانی که حقیقتاً احساس مسئولیت کنند و حالت تنبلی و خواب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آلودگی و اینها در انسان نباشد. یک چنین عناصری میتوانند خوب در این عرصه و در این میدان نقش ایفاء کنند. 1388/06/24

 

ما که جوانیم و معتقد، کمر همت بستیم به اجرای فرمان امام مان. روز شب نشناختیم و تا آنجا که در توان داشتیم و شرایط فراهم بود فعالیت کردیم. و صد البته که سربازیم و این را وظیفه ی خود می دانیم. چه اینکه حتی اگر به سربازی خودمان بر در این خانه معتقد نباشیم مثل همه ی دل های آگاه خود را مدیون رشادت ها و جانبازی ها و شهادت های شهدای عزیزمان می دانیم.

 

حق آن است که ملّت بزرگ همهی روزها و سراسر تاریخ خود را مدیون و مرهون جوانمردانی است که با حضور فداکارانهی خود در صف دفاع از میهن عزیز، انقلاب بزرگ خود را پیروز و ملت کهن خود را سربلند و روسفید کردند.  1372/07/01

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات (۰)

هنوز هیچ نظری ثبت نشده
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی