گمگشتگی

گمگشتگی
پیام های کوتاه

۱۵ مطلب با موضوع «شاعرانه» ثبت شده است

بر همگان عشق فریضه است

جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ق.ظ

ای کاش نمیریم و ببینیم پس از ظلم
بر تخت چو آن خسرو عادل بنشیند

فتوا بدهد: بر همگان عشق فریضه است
بر مسند توضیح مسائل بنشیند

شیخ رضا جعفری

  • سعید گمگشته

جنگی که بود... جنگی که هست...

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ

بعثی ها که حمله کردند شوق جهاد فی سبیل الله در دلها جوانه زد:

«ما به سوی میدان جنگ پرواز میکنیم... ما میدان جنگ را سالهاست آزموده‌ایم. آن هم با کسی از صدام قویتر و شقی تر و بر او پیروز شده‌ایم. در میدان رفتن ما شکست نیست.... خدا راه شکست را به روی ما بسته است. «قل هل تربصون بنا ایها الکفار، ایها الصدام، قل هل تربصون بنا الا احدی الحُسنِیین» شما مگر دو راه در مقابل ما بیشتر میبینید؟ این هر دو راه برای ما افتخارآمیز است. یکی راه شهادت که افتخارش همیشگی و ثابت و لایزال است و دیگری راه پیروزی، پیروزی ظاهری. و هر دو برای ما پیروزی است.»

  • سعید گمگشته

امان از دل ...

جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۶ ب.ظ

به خرابات روم بهر نگهداری دل

تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل

دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان

من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل

اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید

روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل

خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است

ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل

هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد

تنگ شد حوصله از بهر پرستاری دل

چه زیانها که نمودم ز ره دلخواهی

چه ملامت که کشیدم به هواداری دل

ای فنا چاره دردت نتوان کرد مگر

اشک خونین و دعای سحر و زاری دل

.

.

.

مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی (ره)

  • سعید گمگشته

دادرس

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ب.ظ

با لهجه ى شیرین همدانى بخوانید:

صُبِت بخیر عزیز دلُم، قروانت برم
مَ زندَمو تویى نِفِسُم، قروانت برم

هر شِو میان خواب و خیالم وِرِ تونم
یى روز بیا برَس به دادُم، قروانت برم

  • سعید گمگشته

باران

سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۵ ق.ظ

دلتنگ میشم وقتى که باران مى باره

با لهجه ى شیرین همدانى

 باران میواره مثد وخت گیره هاىِ مَ
باران میواره مثد اُ وختى که میرفتى

یوّاشکى پایدم بشت با گلاراى خیسُم
با هق هقُم گفتم نرو اِشنَفتى و رفتى

  • سعید گمگشته

کربلا

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۳۱ ق.ظ

کربلا میزان عشق است

هیچ کس را تا به کربلا نیازموده اند، از دنیا نخواهند برد. 

شهید سید مرتضى آوینى.  .

  • سعید گمگشته

یک عرض عاجزانه

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۱ ب.ظ

       حالیه را نمی دانم.لکن ما که مدرسه می رفتیم،در دبستان «شکوه همایونی» ناظمی داشتیم که هر نوبه، خبط و خطایی سر میزد از احدی، طپانچه ای حواله ی بناگوشش میکرد و میفرستاد پی مادرش،با او بیاید مدرسه...

 

 

ناظم خوش انصاف روزگار! مادر ما نای و پای آمدن و ایستادن ندارد.

ما خطاکاران را به پدرمان - علی - ببخش.

 

 

از:  جناب محسن رضوانی osfur.blogfa.com

  • سعید گمگشته

اخوانیه...

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۸ ب.ظ

خدا آن یار جانی را نگه دارد

که بودش ذوق مارا هم به وجد آرد

همیشه بر لبم ذکر و دعا باشد

که بر رویش خدا لطف و کرم بارد

  • سعید گمگشته

پیداش نمیکنم ...

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۹ ب.ظ

به لهجه ی شیرین همدانی

 

نجستم یارمه، بخت داره میره

میره عمرم ولی، سخت داره میره

موام شد جور دندانام خداجان

بپا ماره خدا، وخت داره میره

  • سعید گمگشته

الحمد لله ....

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۱۶ ب.ظ

شکر ایزد هر زمان روز خوشی است
در دلم یاد شهیدان می کنم

مینشینم با خودم محض ریا
یاد همت یاد چمران می کنم

یاد لبخند میان جبهه ها
یاد آن گلهای خندان می کنم

عهد بستم با شهیدان زین به بعد
هر چه آنان خواستند آن می کنم

چون شهیدان عاقبت با توبه ای
قد شیطان را چو چوگان می کنم

ای شهیدان حالم اینجا خوب نیست
در زمین احساس زندان می کنم

بند نیکان کربلا و من ولی
بر سر خود خاک تهران می کنم

روزی اما تا شما پر می کشم
جان خود تقدیم جانان می کنم

  • سعید گمگشته