عمق استراتژیک جمهورى اسلامى ایران

 

          روزگارى اسپانیاییها قدرت اول اروپا بودند. ازطرفى سواره نظام معروفشان و از طرفى حمایت کلیسا از آنها قاره ى اروپا را زیر سم اسب هاى اسپانیاییها قرار داده بود. اما اوضاع اینچنین نماند و انگلستان بواسطه ى نیو ى دریایى قدرتمند خود توانست نتنها قاره اروپا بلکه دنیاى جدیدى را کشف و تحت سیطره ى خود درآورد. کلیسا بخاطر رفار نا معقول خود و ناتوانیش در پاسخگویى به شبهات مردم موجب شکاف و رخنه در مسحیت شد. کاتولیک ها و پروتستانها ٣٠ سال جنگیدند و سر اجام پروتستانها بر کلیساى روم پیروز شدند. این رکن دوم قدرت اسپانیا بود که از بین رفت هندسه دنیا نظم نوینى پیدا کرد. این بار انگلستان که از کلیساى کاتولیک جدا شده بود با نیروى دریایى قدرتمند خود ژئوپلتیک دنیا را تغییر داد.
ژئوپلتیک نقشه ى سیاسى دنیاست و طیف وسیعى از وقایع، برخوردها و تحولات را درون یک چشم انداز استراتژیکى بزرگ قالب گیرى میکند. نگاه ژئو پلتیکى نشان مى دهد دنیاى امروز همان اغتشاش پس از جنگ ٣٠ ساله ى اروپا را دارد. قدرتهاى پیشین جاى خود را به قدرتهاى جدید مى دهند.

برژینسکى (مشاور ارشد امنیت ملى در کاخ سفید، در دوره ى کارتر) در مقاله اى(٢٠٠٢) راهکارهاى بر سر قدرت ماندن آمریکا را نوشت اما تحولات دنیا بر وفق مراد برژینسکى نبود بطورى که ١٠ سال بعد در کتاب "آمریکا و مهار بحران قدرت" به جابجایى قدرت از غرب به شرق اشاره میکند و به تحولات و حوادث غرب آسیا مى پردازد و مى نویسد: در جهان چنان بیدارى سیاسى (political awaking) رخ داده که در طول تاریخ بى سابقه بوده است.

تحلیل تحلیلگران نام آشنایى چون برژینسکى، ژوزف ناى، کسینجر و ... بعد از تحولات منطقه غرب آسیا نشان گویاى این حقیقت است که اینبار و در این "پیچ تاریخى"، قدرت، از یک دولت به دولتى دیگر "منتقل" نخواهد شد بلکه از یک قطب، به مجموعه ى تمدن ها "توزیع" خواهد شد.

 مسئله ى نفوذ انقلاب اسلامى ایران.

        "اریک هابسبام" مورخ مطرح انگلیسى انقلاب اسلامى ایران اولین جنبش اجتماعى معاصر میداند که ینت هاى ١٧٨٩و ١٩١٧ را رد میکند که اولى به انقلاب کبیر فرانسه و دومى به انقلاب روسیه اشاره دارد. در انقلاب فرانسه "بورژوازى" علیه "اشراف" قیام کرد و در روسیه طبقه ى "پرولتاریا" علیه بورژوازى به پا خواست. اما انقلاب اسلامى ایران بر خلاف این دو خواستگاه طبقاتى نداشت. نظیر همین سخنان را نیز "میشل فوکو" (جامعه شناس پست مدرن فرانسوى) دارد. او نیز معتقد است که بر خلاف تمام انقلاب هاى قرن بیستم، در انقلاب اسلامى ایران، انسانِ فارغ از هرگونه وابستگى طبقاتى ، بدون توسل به مبارزه مسلحانه در مقابل رژیمى کاملا مسلح قرار گرفت. و شاید بواسطه ى همین" به خلاف آمدِ عادت" بودن انقلاب اسلامى بود که پیام این انقلاب به سرعت مرز ها در نوردید و در سایر نقاط نفوذ کرد.

چندى پیش یکى از سایت هاى ضد انقلاب در رثاى تاثیر گذارى و نفوذ دستآورد هاى استراتژیک ایران نوشت: ایران موفق شد پس از حمله ى آمریکا به عراق و سقوط صدام این کشور را به یکى از حوزه هاى نفوذ خود در منطقه تبدیل کند. ایران توانست با ایجاد نوعى نزدیکى بین شیعیان و کردها ، نبض سیاست را در عراق به دست بگیرد.
نویسنده در ادامه مى افزاید: تجربه جنگ سال ٢٠٠٦ بین اسرائیل(!) و حزب الله براى ایران این دستآورد را داشت که فهمید مجهز کردن گروه هاى فلسطینى به موشک هاى موثرتر مى تواند قدرت چانه زنى بیشترى به ایران بدهد. روند مسلح کردن فلسطینى ها پس از آن جنگ شدت بیشترى به خود گرفت تا امروز که گروهى مثل حماس مى تواند بیش از یک ماه در مقابل حمله ى تمام عیار اسرائیل مقاومت کند. ایران در یک پروسه ى سه ساله توانست به غرب و متحدان منطقه اى آن بفهماند که سقوط دولت اسد در سوریه بدون جلب رضایت ایران امرى غیر ممکن است.

نوشته هاى غالب تحلیل گران داخلى و خارجى گویاى این حقیقت است که جمهورى اسلامى ایران بواسطه ماهیت انقلاب خود داراى عمق نفوذ استراتژیک بى بدیلى در منطقه و حتى فرامنطقه است.
ماهیت اسلامى بودن انقلاب اولین حلقه ى عمق استراتژیک جمهورى اسلامى ایران را ایجاد کرد. تحولات چند ساله ى اخیر منطقه نیز که به بیان دوست و دشمن متاثر از انقلاب اسلامى ایران بود نشان از همین عمق استراتژیک دارد.

مواجهه غرب با نفوذ جمهورى اسلامى ایران در منطقه.

          پر واضح است که نظام سلطه براى ابقاء در کسوت ابر قدرتى جهان و جلوگیرى از ایجاد نظم نوین که منتج به توزیع قدرت بین تمدن ها باشد، مى بایست عمق نفوذ نظام هاى آزادیخواه و نظام هاى مبتنى بر کرامت نفس بشرى را از بین ببرد. از ابتدا تحولات منطقه و حتى قبل از آن نظام سلطه نشان داد که از هیچ کارى براى از بین بردن این نفوذ استراتژیک دریغ نخواهد کرد.
((غرب در دهه هاى بیدارى اسلامى و بویژه سال هاى اخیر پس از شکست هاى پیاپى از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ... کوشىده است پس از شکست تاکتیک اسلام ستیزى و خشونت علنى به تاکتیک "بدل سازى و تولید نمونه هاى تقلبى" دست بزند. تا عملیات تروریزم ضد مردمى را بجاى شهادت طلبى، تعصب و تحجر و خشونت را بجاى اسلام گرایى و جهاد، قومیت گرایى و قبیله بازى را بجاى اسلام خواهى و امت گرایى، غرب زدگى و وابستگى اقتصادى و فرهنگى را بجاى پیشرفت مستقل، سکولاریزم را بجاى علم گرایى، سازشکارى را بجاى عقلانیت، فساد و هرج و مرج اخلاقى را بجاى آزادى، دیکتاتورى را به نام نظم و امنیت، مصرفزدگى و دنیا گرایى و اشرافى گرى را به نام توسعه و ترقى و فقر و عقب ماندگى را به نام معنویت گرایى و زهد قلمداد کند. ))١

فعالیت دیگر نظام سلطه نیز تفرقه افکنى در جهان اسلام بود که این پروژه را نیز به عهده ى گروهک تروریستى داعش گذاشت. گروهى که ساخته و پرداخته ى غرب بود اما حالا گریبان غرب را نیز گرفته است. من حیث المجموع ارائه و اجراء نسخه هاى "اسلام آمریکایى" و "شیعه انگلیسى" توسط نظام سلطه گر، دسیسه اى براى محدود کردن عمق نفوذ استراتژیک نظام اسلامى است که این امر نشانه ى توفیق ایران در صدور انقلاب اسلامى ایران مى باشد.

دوران گذار و آینده نظم جهانى.

          اظهار نظر در رابطه با اینکه منطقه به خاور میانه بزرگ مورد انتظار غرب تبدیل مى شود و یا با شکوفایى بیدارى اسلامى و به ثمر رسیدن انقلاب هاى اسلامى ، به گستره ى جغرافیایى تمدن بزرگ اسلامى مبدل میگردد، در حال حاظر عجولانه به نظر مى رسد. هنوز نمى توان هیچ کدام از جریانات را پیروز قطعى این کشمکش ها دانست.

مسلماً هیچ توفیقى بدون زحمت بدست نمى آید. باید براى تمدن سازى نوین اسلامى کار کرد و با حسن ذن به خداى متعال در راستاى پیشرفت همه جانبه کشور فعالیت کرد.

افق روشنى در بستر نظم نوین جهان در پیش روى ما خواهد بود

              ان شاءلله

١. خطبه هاى نماز جمعه تهران ١٣٩٠/١١/١٤