بر همگان عشق فریضه است
ای کاش نمیریم و ببینیم پس از ظلم
بر تخت چو آن خسرو عادل بنشیند
فتوا بدهد: بر همگان عشق فریضه است
بر مسند توضیح مسائل بنشیند
- ۰ نظر
- ۱۷ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۸
ای کاش نمیریم و ببینیم پس از ظلم
بر تخت چو آن خسرو عادل بنشیند
فتوا بدهد: بر همگان عشق فریضه است
بر مسند توضیح مسائل بنشیند
بعثی ها که حمله کردند شوق جهاد فی سبیل الله در دلها جوانه زد:
«ما به سوی میدان جنگ پرواز میکنیم... ما میدان جنگ را سالهاست آزمودهایم. آن هم با کسی از صدام قویتر و شقی تر و بر او پیروز شدهایم. در میدان رفتن ما شکست نیست.... خدا راه شکست را به روی ما بسته است. «قل هل تربصون بنا ایها الکفار، ایها الصدام، قل هل تربصون بنا الا احدی الحُسنِیین» شما مگر دو راه در مقابل ما بیشتر میبینید؟ این هر دو راه برای ما افتخارآمیز است. یکی راه شهادت که افتخارش همیشگی و ثابت و لایزال است و دیگری راه پیروزی، پیروزی ظاهری. و هر دو برای ما پیروزی است.»
خدا آن یار جانی را نگه دارد
که بودش ذوق مارا هم به وجد آرد
همیشه بر لبم ذکر و دعا باشد
که بر رویش خدا لطف و کرم بارد
/.
از آن زمان که نشستم و بی نتیجه سرودم
هزار مثنوی از او و از شکنجه سرودم
شبیه کوزه گری که به گل نشسته دو دستش
زبان به کام گرفتم و با دو پنجه سرودم
چه در عیان و چه پنهان، میان جمع رفیقان
و در میان خیابان کنار باجه، سرودم
من از بهار و طبیعت، من از لطافت و باران
هزار فلسفه خواندم، ولی ز یونجه سرودم
چه بر سر دلم آمد؟ چه شد زبانم عوض شد؟
منِ غریبِ دهاتی، بدون لهجه سرودم
عروض و سبک شناسی نخوانده ام دو سه خطی
ولی ببین که چه بیتی، شبیه خواجه سرودم
/.
بعضی وقتها
مثل شیشه ی پنجره
تمیزت میکنند تا دیده نشوی ....
/.
اوزان غزل که مستم مستم کرده
یک شاعر خوب و چیره دستم کرده
گویم همه جا خدا پرستم اما
ایوان نجف علی پرستم کرده
لا ادری